سینما کلید امیدآفرینی و نشاطانگیزی جامعه
تاریخ انتشار: ۲۲ شهریور ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۰۰۰۶۶۰
به گزارش ایرنا، سینما جایی است که حضرت امام (ره) آنرا مکانی برای آموزش دانسته و فرموده بود: "ما با اصل سینما، اگر چیزهایی را که انجام میدهد، کارهایی را که انجام میدهد کارهایی باشد که برای ملت مفید است، بچه ما را تربیت میکند؛ رشد میدهد؛ مخالف نیستیم".
ورود نخستین دستگاه سینماتوگراف به ایران در سال ۱۲۷۹ توسط مظفرالدین شاه سر آغازی برای سینمای ایران به حساب میآید و نخستین فیلم صدادار فارسی، فیلم دختر لر بود که در سال ۱۳۱۲ توسط اردشیر ایرانی ساخته شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پس از انقلاب اسلامی، سینما با وجود فشارهای بین المللی جدی گرفته شد و با عبور از موج فیلم فارسی های قبل از انقلاب که از فرط تکرار به ابتذال کشیده شده بود، گام در مسیر جریان سازی فرهنگی گذاشت و با تولید آثار فاخری مانند مادر، حضرت مریم، محمد (ص)، آژانس شیشهای، ناخدا خورشید، شیار ۱۴۳، شهر موشها و شوکران، بخشی از تنوع تولیدات کیفی خود را نشان داد.
سینما به عنوان هنر هفتم می تواند در تبیین گفتمان انقلاب اسلامی، نشاط و امیدآفرینی، ارتقای فرهنگ، بیداری فکر و اندیشه، سیاست گذاری و سیاستورزی به عنوان نبض جامعه گام موثری بردارد .
رییس حوزه هنری گلستان گفت: سینما با رقیبهایی از جمله نمایش خانگی و شبکه های ماهواره ای روبرو است که برای حل این معضل در افتتاح پردیس های جدید باید سالن های چند منظوره افتتاح کرد تا در کنار اکران فیلم در بخشهای مختلفی مثل نمایش های مختلف حرفه ای تئاتر و موسیقی استفاده کرد.
سیدحسام بنیفاطمه به ایرنا گفت: در گنبد، آزادشهر و گرگان سینمای بهمن، عصر جدید، پردیس سینمایی مهر وحدت زیر نظر حوزه هنری با هزار و ۹۳۹ صندلی برای مخاطبان فعال است.
وی بیان کرد: درسینما بهمن آزادشهر هم با ظرفیت ۳۳۸ صندلی برای مخاطبان سینما فعالیت دارد و همچنین سینمای بهمن گرگان هم نیاز به بازسازی دارد که ۲ سالن این سینماها در مجموع از ۴۵۵ صندلی برخوردار است.
وی اظهار داشت: سینما پردیس عصر جدید با پنج سالن و ۶۱۹ صندلی و سینما مهر وحدت گرگان با ۵۲۷ صندلی از به روزترین سینماهای بخش دولتی گلستان هستند.
روایت آلپاچینو و فرامرز قریبیان از قدیمیترین آپاراتچی سینمای گلستان
وی بیان کرد: در بندرگز و بندرترکمن علاقه به سینما زیاد است و حوزه هنری هم در این شهرها زمین هایی در اختیار دارد که اگر مسئولان شهرستانی همکاری داشته باشند می توان در این شهرها سینما افتتاح کرد.
رییس حوزه هنری گلستان گفت: برای افزایش استقبال مخاطبان با ابتکار مجموعه هنری فروش بلیط های سینما را شناور شد به این صورت که از ابتدای صبح قیمت ها از ۱۸ هزار تومان شروع شده و با افزایش قیمت در هر سانس، در آخرین سانس قیمت بلیط ها به ۳۵ هزار تومان می رسد که اجرای این طرح افزایش چشمگیری در استقبال مردم داشت.
وی اظهار داشت: مخاطبان سینما بیشتر از فیلم های با مضمون امید، نشاط آفرینی، ارزشی، تاریخ شفاهی، کمدی و طنز استقبال می کنند که نشان می دهد می توان از این هنر برای تزریق بیشتر امید و نشاط در جامعه استفاده کرد.
رییس حوزه هنری گلستان گفت: برای نشر و ترویج امید باید این محورها قبل ا ز ساخت فیلم برای کارگردانان تبیین شود تا در آثارتولیدی این وجه، بارز و نمایان گردد.
بهبود وضعیت سینما با روحیه سینما حمایتی و جهادی دولت سیزدهم مورد انتظار است
مدیر انجمن سینمای جوانان گلستان هم به ایرنا گفت: سابقه فیلمسازی در استان تقریبا به دهه پنجاه شمسی برمی گردد و در تمام این سال ها استمرار داشته که امیدواریم با وجود فیلمسازان جوان و با تجربه شاهد تولیدات بهتری در عرصه سینما باشیم.
مهدی صاحبدل افزود: یکی از ظرفیت های بزرگ گلستان که می تواند مورد توجه مستندسازان و فیلمنامه نویسان باشد تنوع اقوام و اقلیم مختلف استان از جنگل، دریا و دشت است که با وجود این ظرفیت بزرگ فرهنگی اقوام در طبیعت زیبای استان می توان میزبان تولیدات فرهنگی مناسب و خلق آثار سینمایی برجسته کشور بود.
وی با اشاره به کمبود سینما در شهرهای گلستان اظهار داشت: واحد سینما سیار انجمن سینمای جوان گلستان براساس آمار فعال ترین واحد سینما سیار در کشور است که در برخی روستاها و شهرها اقدام به پخش فیلم سینمایی می کند ولی باید با حمایت های دولت در بلند مدت حداقل در نصف شهرستان ها یک سالن سینما احداث کرد.
وی بیان کرد: با برنامه های سازمان سینمایی کشور امیدواریم در پنج سال آینده در استان های، مشکلات و امکانات زیرساختی بخش تولید فیلم سینمایی به حداقل برسد.
صاحبدل ادامه داد: گلستان دچار کمبود شدید امکانات برای تولید فیلم است و هیچ راهی بجز حمایت دولت برای تجهیز مراکز سینمای جوانان به عنوان مهمترین مکان رجوع فیلمسازان استان وجود ندارد و باید صاحب تجهیزات مناسب حداقلی شده تا فیلمسازان استان اثر خلق ماندگار شوند.
مدیر انجمن سینمای جوانان گلستان اظهار امیدواری کرد که در دولت سطح حمایت از استان ها در بخش های مختلف افزایش پیدا کند که البته تاکنون گام های ارزشمندی از جمله تدوین سند چشم انداز پنج ساله سینما اتفاق افتاده که براساس این سند برای رشد و ارتقای سینما در موضوعات مختلف آموزش، تولید و گسترش پلتفرمهای پخش برنامهریزی شده است.
وی اظهار داشت: سینما خارج از اهمیتش به عنوان اثر هنری تامین کننده بخشی از اوقات فراغت و افزایش نگاه صحیح تر مردم به موضوعات جامعه می شود، در حقیقت مضامین مناسبی که سینماگران برای فیلمهاشون انتخاب میکنند پیام های خوبی به جامعه انتقال داده و نقش موثری در توسعه شاخص های اخلاقی، رفتاری و توجه به مسائل اساسی در کشور دارد.
وی بیان کرد: فیلم های سینمایی باعث نشر و ترویج امیدآفرینی در کشور شده و راهکارهای مناسبی برای مسائل حوزه اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی ارائه می دهد.
مسئول امور سینمایی حوزه هنری استان گلستان هم گفت: شرایط مطلوب سینماهای استان و اکران زیاد فیلمها سبب استقبال خوب مخاطبان به این هنر در استان شد.
محمدرضا کاشفی افزود: استانداری با همکاری در اختصاص و تزریق بودجه برای نگهداری سینما نقش چشمگیری در افزایش استقبال مردم از سینما دارند که امیدواریم با این اقدامات سینما را برای نسل بعدی حفظ کنیم.
وی اظهار داشت: سینما نقش چشمگیری در امید و نشاط آفرینی جامعه دارد و نیاز است خانواده ها در سبد فرهنگی خود تماشای فیلم در سینما را قرار دهند .
برچسبها سینمای ایران گرگان سینما گلستانمنبع: ایرنا
کلیدواژه: سینمای ایران گرگان سینما گلستان سینمای ایران گرگان سینما گلستان حوزه هنری
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۰۰۰۶۶۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
(ویدئو) ماجرای خدمتی که عباس کیارستمی در دهه ۷۰ به سینمای ایران کرد چه بود؟
فریدون جیرانی در آخرین گفتوگوی ویدئویی خود در «اعتمادآنلاین» روبروی ابوالحسن داوودی، کارگردان و تهیهکننده و فرهاد توحیدی، فیلمنامهنویس نشست و درباره شرایط روز سینمای ایران سخن گفتند.
در بخشی از این گفتگو فریدون جیرانی به سینمای عباس کیارستمی و تاثیر آن در دهه ۷۰ شمسی پرداخته است و با مهمانان به بررسی آن شرایط و دورههای پس از آن پرداختهاند.
به گزارش اعتمادآنلاین، در ادامه این بخش صحبتهای جیرانی و ابوالحسن داوودی را میخوانید و میبینید:
کد ویدیو دانلود فیلم اصلیدر تحلیل دولتمردان فرهنگی دهه ۷۰ خیلی از عناصر که ممکن است به تعبیر الان مزاحم به نظر بیایند، کارکردشان به نفع دولت و حاکمیت هم بود
*تفکر عباس کیارستمی با خانه دوست کجاست و کلوزآپ باعث شد روشنفکری تمام دنیا متوجه اینجور سینما شوند و تاثیر جهانی گذاشت.
داوودی: و امر مهمی که داشت اینکه در تحلیل خیلی از دولتمردان فرهنگی آن زمان خیلی از این عناصر که ممکن است به تعبیر الان عناصر مزاحم به نظر بیایند، آن زمان کارکردشان به نفع دولت و حاکمیت هم بود. یعنی یک جوری چهره جمهوری اسلامی را در دنیا یک چهره جذابتر و قابل قبولتری نشان میداد.
در عرصه فرهنگ معمولاً سیاستهایی که خیلی تند و تیز است، بیشتر از هر جایی تبدیل به شمشیر دولبه میشود
*چهره را خیلی عوض کرد.
داوودی: اشکال بزرگی که در روش و سیستمی که به نظر میآید حاکمیت بعد از این جریان در پیش گرفت، [این است که]به نظرم حاکمیت را بیشتر تبدیل کرد به یک حاکمیت ترسیده که برای اینکه از شرایط پیشگیری کند درخت را از بن برید. یعنی سعی کرد درخت را بهنوعی از ریشه دربیاورد یا خشک کند، نفت بریزد که ریشهاش هم خشک شود؛ و این توجه را نداشت که همه این عناصر حتی منتقدترینشان، حتی کسانی که به نظر اوج اپوزیسیون جریان حاکمیت میآیند، نهایتاً در این سیستم پیچیده فرهنگی و ارتباطی که در دنیا هست میتوانند منافعی را هم برای دولت بیاورند. بهخصوص در حوزه فرهنگ. در حوزه سیاست اگر این را ببینید سیاست برخوردهای خیلی سلبی و تند و تیز را ممکن است جواب بدهد، اما در عرصه فرهنگ معمولاً سیاستهایی که خیلی تند و تیز است، بیشتر از هر جایی تبدیل به شمشیر دولبه میشود. شمشیر دولبهای که بعد از یک مدتی بیشترین خسارت را برای خود آن شمشیرزن به وجود میآورد. این چیزی بود که دوستان تحلیل نکرده بودند.
جشنواره فجر به جشنواره عمار و یک جشنواره شهرستانی بیشتر شباهت دارد/ قبل از اینکه بگوییم جیرانی چه چیزی بسازد، میگوییم جیرانی چرا بسازد؟
در واقع شاید مهمترین مسالهای که وجود داشت این بود که در این دوره دوستان کاملاً بدون هرگونه تحلیلی بر اساس شرایط مدرن امروز سینما و جامعه رفتاری را پیشه کردند که از همین الان میبینیم خسارتهایش چگونه اتفاق افتاد. مثلاً جشنواره فجر تقریباً جزو دولتیترین جشنوارههای دنیا محسوب میشود. به خاطر مناسبتش، ویترینش، به خاطر اینکه سالهای سال همه درگیرش بودهایم. اینکه جشنواره فجر همواره زیر سایه سالگرد انقلاب حرکت کرده و تبدیل به ویترینش شده، با همه لطمههایی که زده، اما باعث شده خود این جامعه در دورانی تبدیل به یک چهره ملی و سبب ارتباط بین این دو هم بشود؛
یعنی بین حاکمیت و مردم و بهخصوص بخش فرهنگی و سینمایی. الان تصویر جشنواره فجر را نگاه کنید. جشنواره فجر واقعاً به جشنواره عمار و یک جشنواره شهرستانی بیشتر شباهت دارد که یک نهاد و جریان حکومتی برگزار میکند تا چهرهای که هم اهالی سینما و هم مردم آن را پذیرفته بودند که این شرایط به دلیل وضعیتی که داریم بهترین شکلی است که میتواند الان برگزار شود. اشکالاتش را هم پذیرفته بودند، اما الان اتفاقی که از سال گذشته به شکل عمده و آشکار شروع شد، تاثیرش را همین امسال چقدر در سطحی شدن و از دست دادن کیفیت گذاشته است. از دست دادن هویت بهخصوص حتی بخشی که مربوط به حاکمیت بود.
یعنی این به نظرم خسارتش بسیار عمدهتر از چیزی است که جشنواره فجر برای مردم داشت و دوستان این را در تحلیل خودشان متوجه نشدند که هر کدام از این اتفاقات، از این شمشیر از رو بستنهایی که در واقع نفی کردن یک طیفی که فکر کنند چرا برویم دنبال اینکه آقای جیرانی چه چیزی میخواهد بسازد. اصلاً آقای جیرانی چرا باید فیلم بسازد. وقتی این تفکر غالب میشود و این میشود که قبل از اینکه بگوییم جیرانی چه چیزی بسازد، میگوییم جیرانی چرا بسازد؟
سینمای ایدئولوژیک و سینمای پروپاگاندا از یک جایی به بعد خودش را مثل خوره میخورد به این دلیل که نمیتواند با مخاطب ارتباط برقرار کند
این تفکر خسارتش قبل از هر چیز به خودشان برمیگردد. به این دلیل که سیستمی که در تحلیل شما و فرهاد هم بود، رشد کردن سینمایی ایدئولوژیک و سینمای پروپاگاندا از یک جایی به بعد خودش را مثل خوره میخورد. چون سینمای پروپاگاندا به دلیل اینکه نمیتواند با مخاطب ارتباط برقرار کند و پلهایی را که مخاطب خودش نیاز دارد با درک و سلیقه خودش کشف کند و واردش شود، نمیتواند آنها را بسازد؛ بنابراین روزبهروز چه دولت بخواهد چه نخواهد، گرانتر و غیرقابل ساختتر میشود و به جایی میرسد که دیگر سینما، حتی سینمای پروپاگاندا، امکانش از دست دولت و نهادهای سازنده هم خارج میشود. چون اینها مخاطب ندارند.
در تولیدات سال قبل، تعداد محدود محصولاتی که بنیاد فارابی به عنوان مهمترین بنیاد تقویتکننده سینما که به این دلیل شکل گرفته بود... به این دلیل که حمایت کند یکسری محصولات ساخته شود تا رابط بین فرهنگ ایدئولوژیک و حاکمیتی و مردم باشد...، اما عملاً به چه سرنوشتی دچار شده؟
محصولات امسال هیچ شانسی در ارتباط با مخاطب ندارند/ کوتوله کردن و سر بریدن کسی که سرش از میان جمع بیرون میآید جواب نمیدهد
سال گذشته و امسال تقریباً ۲۰ محصول داشتیم که از این تعداد تماماً در اختیار نهادهای مختلف بوده و سرمایههایی که بیشتر سرمایههای دولتی بودهاند و شاید به جز یکی دوتا- که احتمال دارد بر اساس آن چیزی که دیدهاند باشد، من هیچ کدام از محصولات امسال را ندیدهام-، اما کسانی که دیدهاند به جز یکی دو مورد بقیهشان هیچگونه شانسی برای اینکه کمترین اقبالی را بتوانند در ارتباط با مخاطب و مخاطب عام به وجود بیاورند [نداشتند]نه یک گروه خاص، گروه انتخابشده که پول بدهند.
کسانی که تصمیمات فرهنگی میگیرند با شرایط و کسانی روبهرو میشویم که همان مثال معروف را به یادمان میآورند که بر سر شاخ نشستهاند و بن میبرند و متوجه نیستند که این رفتار خشن، سلبی و تحریککننده که پیش گرفتهاند، فرار به جلویی که میبینیم که روزبهروز بیشتر میشود، این لجبازی از طرف تمام تصمیمگیران نسبت به اینکه همین است که هست، این سیاست حتی وقتی به جایی میرسد که دیدیم بعد از جشنواره فجر وقتی این میزان مهجوریت را مشاهده کردند، به جای اینکه این را تحلیل کنند، روزنامه معروفی که بیشتر از همه نسبت به این داستان واکنش دارد، عنوان میکند چه خوب شد که پای همه این عناصر را از سینما قطع کردید و ما همین را میخواستیم.
این کوتوله کردن و سر بریدن کسی که سرش از میان جمع بیرون میآید، به نظر میآید اولین چیزی است که ممکن است به ذهن هر آدم عامی بیاید که برای اینکه با یک مساله و بحران حاد روبهرو شود، چیزی که فکر میکند میتواند عامل بحران باشد از اول سرش را قطع کند. این فرهنگ جواب نمیدهد. این در سینما جواب نمیدهد. اتفاقی که شاید افتاده و دوستان کاملاً ندیده گرفتهاند تغییر ماهیت جریانات و نوع ارتباطات فرهنگی است که سینما جزو عمدهترینشان است.
در بین محصولاتی که تولید میشود که حتی مربوط به سینمای زیرزمینی هم نیست؛ همین فیلم آقای صناعیها فیلمی است که خیلی مشخص و قانونی پروانه ساخت گرفته و با همه اصول و نظارتهای دوستان ساخته شده، اما چرا تبدیل میشود به یک جریانی که مثل لیف خرما نمیدانند چهکارش کنند. فیلمی که همه مراحل قانونی را طی کرده و بر آن اساس ساخته شده.
اگر بخواهیم به تعبیر همان اواسط دهههای ۶۰ و ۷۰ نگاه کنیم، این فیلم باید از جانب مردم و حاکمیت افتخار سینمای ایران باشد. ممکن است حاکمیت نسبت به آن نقد هم داشته باشد هیچ ایرادی ندارد میتواند نقدش را داشته باشد، اما از یک طرف به عنوان یک تصویری [که جامعه آزاد را نشان میدهد]، جامعهای که در آن امکان حرف زدن و ابراز سلیقههای مختلف وجود دارد، بیش از هر چیزی آن فیلم میتواند به حاکمیت و جریان بینالمللی کمک کند. ۴۰ سال است که با پوست و گوشت و استخوان و تورم این را تجربه میکنیم که هیچ جور از این شرایط جهانی جدا نیست.